متنوع

لحظه های سکوتم پر هیاهو ترین دقایق زندگیم هستند مملو از آنچه می خواهم بگویم و نمی گویم


راز دوستی

راز دوستی - www.RadsMs.com

راز دوستی در صدر قرار دادن عشق خداوند است.

راز دوستی در قسمت کردن شادی‌ها با دیگران است.

راز دوستی در دوست داشتن بی‌قید و شرط دیگران است.

راز دوستی در توقع نداشتن از دیگری است نسبت به دیگران آزاده رفتار کن.

راز دوستی در این است که نیازهای دیگران را مقدم بر نیازهای خودت بدانی.

راز دوستی در این است که بیشتر گوش کنی تا دیگران را وادار به شنیدن کنی.

راز دوستی در این است که تغییر حالات خود را با خوش‌رویی و حسن نیت بپذیری.

راز دوستی در محترم شمردن است. به حقوق و دیدگاه‌های دوستت احترام بگذار .

راز دوستی در این است که هنگام صحبت با دوستان حواست کاملا جمع آنها باشد.

راز دوستی در این است که روابط خود با دوستانت را به روابطی استثنایی تبدیل کنی.

راز دوستی در این است که با موهبت دوستی عشق به خداوند را در خودت ایجاد کنی.

 

راز دوستی آن است که برای یافتن دوستان صمیمی باید اول خودت یک دوست باشی .

راز دوستی در این است که محبت را نه تنها با کلام بلکه با نگاه و لحن صدا نیز ابراز کنی.

راز دوستی در این است که در خوشبختی دیگران نه فقط با حرف بلکه با عمل سهیم باشی.

راز دوستی در این است که هرگز اشتیاق دوستانت را نسبت به مسائل مختلف تحقیر نکنی .

راز دوستی در معتمد بودن است. روی حرفت بایست به قولت عمل کن و به تعهدت پایبند باش.

راز دوستی در این است که هرگز دوستانت را قضاوت نکنی بلکه همواره نکات مثبت آنها را ببینی.

راز دوستی در این است که همواره افکار مثبت در سر داشته باشی. خصوصا هنگام بروز سوء تفاهمات.

راز دوستی در این است که دوستانت را تحسین کنی بی آن که بدانند چه احساسی نسبت به آنها دارید.

راز دوستی در این است که دوستان را در آرزوها و اهدافت سهیم کنی, نه این که فقط با آنها وقت بگذرانی.

راز دوستی در این است که دوستانت را همان طور که هستند بپذیری و سعی نکنی آنها را به دلخواه خودت باز آفرینی کنی.

راز دوستی ار این است که حالات خوب و بد خود را به دیگران تحمیل نکنی, اما به آنها فرصت دهی که احساس خود را بیان کنند.

راز دوستی در این است که دائما دیگران را سرزنش نکنی بلکه مزایای مثبت کار درست را صادقانه بیان کنی.

راز دوستی در این است که از سعادت دوستان شاد باشی و هرگز وضعیت خود را با بدبینی با وضعیت آنها مقایسه نکنی.

راز دوستی در این است که در غم و ناراحتی دوستانت شریک باشی و به آنها دلگرمی بدهی نه این که با ابراز احساسات نا درست ناراحتی‌شان را تشدید کنی.

راز دوستی در این است که حامی حقوق دوستت باشی حتی اگر ناچار شوی به اشتباه خود اعتراف کنی.

راز دوستی در این است که به تنش‌های موجود در رابطه‌ات بها ندهی و دست به کاری بزنی که موجب تقویت دوستی شود.

راز دوستی در صمیمیت است. برای دوستانت یک دوست واقعی باش حتی زمانی که با تو بد می‌کنند.

21 / 4 / 1391برچسب:,

 Writer DELBAR  |
 

دکوراسیون تابستانی به رنگ زرد

بهترین راه برای كاستن از گرمای تابستان استفاده از هر آنچه كه در طبیعت در این فصل به وفور یافت می شود است. بله، لیمو ترش هم یكی از آنهاست؛ هیچ چیز شما را بیش از نوشیدن یك لیوان شربت لیموی تازه، خنك نمی كند، اما این فقط به یك پارچ شربت لیمو ختم نمی شود، بهتر است لیمو را در تمام اتاق هایتان بچكانید تا بیش از هر زمان دیگری خنك بشوید.

دکوراسیون تابستانی به رنگ زرد

زرد لیمویی دقیقاً رنگ لیوترش در زمانی است كه كاملاً رسیده باشد.

یعنی یك رنگ روشن و كاملاً آبدار

از زرد لیمویی می توانید برای روشن كردن هر اتاقی در خانه استفاده كنید: چه در اتاق نشمین پر نور و چه در اتاقی كه هیچ پنجره ای ندارد و فضا به اصطلاح خفه است. استفاده از زرد لیمویی فقط به رنگ دیوارها ختم نمی شود، بلكه در آشپزخانه برای كابینت ها و قفسه ها و لوازم آشپزخانه و در نشیمن و پذیرایی برای مبلمان و در اتاق خواب برای تختخواب و رو تختی ها نیز مورد استفاده قرار می گیرد. رنگ زرد لیمویی این قدرت را دارد كه در فضایی كه به هیچ وجه نور طبیعی وجود ندارد، خطای حسی وجود نور طبیعی را ایجاد كند. در عین حال وقتی كه در محیط نور طبیعی هم وجود داشته باشد، زرد لیمویی به بهسازی و با كیفیت تر جلوه دادن نورهای طبیعی كمك می كند.

در تصویری كه مشاهده می كنید دكوراتور به شدت روی نور طبیعی كه از پنجره های این اتاق زیر شیروانی به داخل می آید حساب كرده و آنرا به زیبایی هر چه تمام تر چیده است. اغلب افراد اتاق زیر شیروانی را جزء فضای خانه خود به حساب نمی آورند و این اتاق یا بلا استفاده می ماند و یا تبدیل به انباری می شود. گاهاً تصور افراد این است كه اینجا یك اتاق تاریك و كم نور است و متاسفانه توانایی های بالقوه این اتاق نادیده را نادیده می گیرند.

دکوراسیون تابستانی به رنگ زرد

اما در تصویر مشاهده می كنید كه این اتاق به زیبایی طراحی شده و به اندازه كافی نور دارد و مناسب استفاده مهمانها می باشد. ستون های چوبی سقف كه با استفاده از چوب صنوبر ساخته شده اند نوعی حال و هوای روستایی به اتاق می دهند كه این مدل چیدمان با استفاده از قفسه های چوبی و مبلمان مدل قدیمی و قالیچه گلدار تقویت می شود. با وجود اینكه دكوراسیون روستایی است، اما بهره گیری از رنگ زرد شادابی و طراوت خاصی را به محیط داده است و اتاق تازگی بی نظیری پیدا كرده. با استفاده از چیدمان زرد لیمویی این اتاق از یك جای تاریك و بلا استفاده به یك محیط خوشایند و آفتابی تبدیل شده است.

از زرد لیمویی همچنین می توان به عنوان تم رنگی مكمل به صورت محدود در همه اتاقها استفاده كرد. این رنگ به عنوان مكمل در كنار رنگ های شاه بلوطی و خرمایی، انواع آبی، و سبز به زیبایی می نشیند. همچنین سفید روشن سبب می شود كه این رنگ بیش از پیش و زیباتر از همیشه خودش را نشان بدهد. در تصویر مشاهده می كنید كه چگونه بالشت های زرد لیمویی این روتختی آبی- نیلی را بشاش تر جلوه می داده و به كل اتاق روح زندگی وطراوت بخشیده اند. در تابستان با كمی زرد لیمویی می توانید هر اتاقی را تازه كنید و به آن نیرو ببخشید. در آخر كه كار دكوراسیونتان تمام شد، با یك لیوان شربت خنك لیمو و بیسكویت های لیمویی سلیقه و چیدمان بی نظیر خود را جشن بگیرد.

دکوراسیون تابستانی به رنگ زرد

 

14 / 4 / 1391برچسب:,

 Writer DELBAR  |
 

از دلبر ما نشان کی دارد
در خانه مهی نهان کی دارد
بی دیده جمال او کی بیند
بیرون ز جهان جهان کی دارد
آن تیر که جان شکار آنست
بنمای که آن کمان کی دارد
در هر طرفی یکی نگاریست
صوفی تو نگر که آن کی دارد
این صورت خلق جمله نقش اند
هم جان داند که جان کی دارد
این جمله گدا و خوشه چین اند
آن دست گهرفشان کی دارد
قلاب شدند جمله عالم
آخر خبری ز کان کی دارد
شادست زمان به شمس تبریز
آخر بنگر زمان کی دارد

13 / 4 / 1391برچسب:,

 Writer DELBAR  |
 

جمله جادویی!

مدت زیادی از زمان ازدواجشان می گذشت و طبق معمول زندگی فراز و نشیب های خاص خودش را داشت.


یک روز زن که از ساعت های زیاد کار شوهر عصبانی بود و همه چیز را از هم پاشیده می دید، زبان به شکایت گشود و باعث ناامیدی شوهرش شد.

مرد پس از یک هفته سکوت همسرش، با کاغذ و قلمی در دست به طرف او رفت و پیشنهاد کرد هر آنچه را که باعث آزارشان می شود را بنویسید و در مورد آن ها بحث و تبادل نظر کنند.



 

 

 

 

 

 

زن که گله های بسیاری داشت بدون اینکه سرخود را بلند کند، شروع کرد به نوشتن.
مرد پس از نگاهی عمیق و طولانی به همسر، نوشتن را آغاز کرد.


یک ربع بعد با نگاهی به یکدیگر کاغذ ها را رد وبدل کردند. مرد به زن عصبانی و کاغذ لبریز از شکایت خیره ماند


اما زن با دیدن کاغذ شوهر، خجالت زده شد و به سرعت کاغذ خود را پاره کرد.
شوهرش در هر دو صفحه این جمله را تکرار کرده بود

دوستت دارم عزیزم

 

 

 

12 / 4 / 1391برچسب:,

 Writer DELBAR  |
 

کمی دیرتر

 

 

با اینکه رشته‌اش ادبیات بود، هر روز سری به دانشکده تاریخ می‌زد. همه دوستانش متوجه این رفتار او شده‌بودند. اگر یک روز او را نمی‌دید زلزله‌ای در افکارش رخ می‌داد؛ اما امروز با روزهای دیگر متفاوت بود. می‌خواست حرف بزند. می‌خواست بگوید که چقدر دوستش دارد. تصمیم داشت دیگر برای همیشه خود را از این آشفتگی نجات دهد. شاخه گلی خرید و مثل همیشه در انتظار نشست. تمام وجودش را استرس فرا‌ گرفته‌بود. مدام جملاتی را که می‌خواست بگوید در ذهنش مرور می‌کرد. چه می‌خواست بگوید؟ آن همه شوق را در قالب چه کلماتی می‌خواست بیان کند؟

 


 

 

 

 

در همین حال و فکر بود که ناگهان تمام وجودش لرزید. چه لرزش شیرینی بود. بله خودش بود که داشت می‌آمد. دیگر هیچ کس و هیچ چیزی را جز او نمی‌دید. آماده شد که تمام راز دلش را بیرون بریزد. یکدفعه چیزی دید که نمی‌توانست باور کند. یعنی نمی‌خواست باور کند.

 

کنار او، کنار عشقش، شانه به شانه اش شانه یک مرد بود. نه باور کردنی نبود. چرا؟ چرا زودتر حرف دلش را نزده بود. در عرض چند ثانیه گل درون دستش خشک شد. دختر و پسر گرم صحبت و خنده از کنارش رد شدند بی‌آنکه بدانند چه به روزش آورده‌اند. نفهمید کی و چگونه از دانشگاه خارج شده‌است.

وقتی به خودش آمد روی پل هوایی بود و داشت به شاخه گل نگاه می کرد. شاخه گل را انداخت و رفت. تصمیم گرفت فراموشش کند. تصمیم سختی بود. شاید اگر کمی تنها کمی به شباهت این خواهر و برادر دقت می‌کرد هرگز چنین تصمیم سختی نمی‌گرفت.

 

12 / 4 / 1391برچسب:,

 Writer DELBAR  |
 

پسرها فرشته اند

دختر جوانی در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید و بر روی یک صندلی نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد.

پسری در کنارش نشسته بود و داشت روزنامه می‌خواند. وقتی که او نخستین بیسکوئیت را به دهان گذاشت، متوجه شد که پسر هم یک بیسکوئیت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت. پیش خود فکر کرد : بهتر است ناراحت نشوم. شاید اشتباه کرده باشد.


 

 

ولی این ماجرا تکرار شد. هر بار که او یک بیسکوئیت برمی‌داشت، آن پسر هم همین کار را می‌کرد. اینکار او را حسابی عصبانی کرده بود ولی نمی‌خواست واکنشی نشان دهد. وقتی که تنها یک بیسکوئیت باقی مانده بود، پیش خود فکر کرد : حالا ببینم این پسر بی‌ادب چکار خواهد کرد؟ پسرک آخرین بیسکوئیت را نصف کرد و نصفش دیگرش را خورد. این دیگه خیلی پرروئی می‌خواست! دختر جوان حسابی عصبانی شده بود.

در این هنگام بلندگوی فرودگاه اعلام کرد که زمان سوار شدن به هواپیماست. آن دختر کتابش را بست، چیزهایش را جمع و جور کرد و با نگاه تندی که به پسر انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت. وقتی داخل هواپیما روی صندلی‌اش نشست، دستش را داخل ساکش کرد تا عینکش را داخل ساک قرار دهد و ناگهان با کمال تعجب دید که جعبه بیسکوئیتش آنجاست، باز نشده و دست نخورده!

خیلی شرمنده شد! از خودش بدش آمد ... یادش رفته بود که بیسکوئیتی که خریده بود را داخل ساکش گذاشته بود. آن پسر بیسکوئیت‌هایش را با او تقسیم کرده بود، بدون آن که عصبانی و برآشفته شده باشد...

12 / 4 / 1391برچسب:,

 Writer DELBAR  |
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

12 / 4 / 1391برچسب:,

 Writer DELBAR  |
 

همسران خوشبخت چگونه اند؟

گفتگوی همسران حکم سوپاپ اطمینانی را دارد که می تواند رابطه آنها را از استرس و خشم های ابراز نشده حفظ کند. این گفتگوها لازم نیست حتما درباره مسائل مهم زندگی باشد. آنچه مهم است، حفظ ارتباط کلامی شما دو نفر است که می تواند شما را به یکدیگر نزدیک کند. جالب است بدانید که در حدود ۷۹ درصد از گفتگو ها در مورد مسائل جزیی و روزمره زندگی است و تنها در حدود ۱۰ درصد را مسائل مهم تر و ایده های بزرگ تشکیل می دهند.


 

 

ما وقتی در مورد مسائل مهم با یکدیگر صحبت می کنیم به مراتب خوشحال تریم

تا وقتی فقط در مورد مسائل کوچک و جزیی صحبت می کنیم.

برای مثال گفت وگو در مورد آب و هوا یا مزه غذاها بسیار متفاوت تر از گفت وگو در

مورد فلسفه و تحصیلات و مذهب است. اما همسران خوشبخت حتماً این موارد را

در گفتگوهای دو نفره شان رعایت می کنند: آنها وقتی احساس شرمندگی دارند،

این حس را با همسرشان در میان می گذارند. ترس ها و نگرانی ها هم جزو

مسائلی است که اگر در مورد آنها با همسرتان صحبت نکنید تفاهم میان تان

کم می شود و به جای آن قضاوت های یک جانبه اتفاق می افتد.


گفت وگو در مورد اتفاقات و حوادث پیش رو و چگونگی اتخاذ تصمیمات

برای روبه روییبا آنها ازجمله مواردی است که کمک می کند تا شما

و همسرتان مانند یک تیم هماهنگ عمل کنید تا به اهداف برسید

و موانع را از پیش رو بردارید. اطلاع از علایق یکدیگر و حتی دانستن این که

همسرتان به چه نوع برنامه ها و فیلم هایی علاقه دارد و چه مکان هایی

برایش جذاب تر است موجب می شود که بتوانید با فراهم کردن محیطی دلپذیر

آرامش او و صمیمیت خانواده را افزایش دهید و با ذهنی آماده تر به سوی آینده گام بردارید

12 / 4 / 1391برچسب:,

 Writer DELBAR  |
 

داستان جدید کلاغ و روباه

کلاغ پیری تکه پنیری دزدید و روی شاخه درختی نشست . روباه گرسنه ای از زیر درخت می گذشت . بوی پنیر شنید . به طمع افتاد . رو به کلاغ گفت : ای وای تو اونجایی !
می دانم صدای معرکه ای داری ! چه شانسی آوردم ! اگر وقتش را داری کمی برای من بخوان …
کلاغ پنیر را کنار خودش روی شاخه گذاشت و گفت : این حرفهای مسخره را رها کن ! اما چون گرسنه نیستم حاضرم مقداری از پنیرم را به تو بدهم .
روباه گفت : ممنونت می شوم ، بخصوص که خیلی گرسنه ام ، اما من واقعاً عاشق صدایت هم هستم .
کلاغ گفت : باز که شروع کردی ! اگر گرسنه ای جای این حرفها دهانت را باز کن ، از همین جا یک تکه می اندازم که صاف در دهانت بیفتند .
روباه دهانش را باز باز کرد .
کلاغ گفت : بهتر است چشمت را ببندی که نفهمی تکۀ بزرگی می خواهم برایت بیندازم یا تکه کوچکی.
روباه گفت : بازیه ؟! خیلی خوبه ! بهش میگن بسکتبال .
خلاصه . بعد روباه چشمهایش را بست و دهان را بازتر از پیش کرد و کلاغ فوری پشتش را کرد و فضله ای کرد که صاف در عمق حلق روباه افتاد .
روباه عصبی بالا و پایین پرید و تف کرد : بی شعور ، این چی بود !
کلاغ گفت : کسی که تغاوت صدای خوب و بد را نمی داند ، تغاوت پنیر و فضله را هم نمی داند .

8 / 4 / 1391برچسب:,

 Writer DELBAR  |
 

” حکمت روزگار ”

اسمش فلمینگ بود . کشاورز اسکاتلندی فقیری بود. یک روز که برای تهیه معیشت خانواده بیرون رفت، صدای فریاد کمکی شنید که از باتلاق نزدیک خانه می آمد. وسایلشو انداخت و به سمت باتلاق دوید.اونجا ، پسر وحشتزده ای رو دید که تا کمر تو لجن سیاه فرو رفته بود و داد میزد و کمک می خواست. فلمینگ کشاورز ، پسربچه رو از مرگ تدریجی و وحشتناک نجات داد.

روز بعد، یک کالسکه تجملاتی در محوطه کوچک کشاورز ایستاد.نجیب زاده ای با لباسهای فاخر از کالسکه بیرون آمد و گفت  پدر پسری هست که فلمینگ نجاتش داد.

 

نجیب زاده گفت: میخواهم ازتوتشکر کنم، شما زندگی پسرم را نجات دادید.

کشاورز اسکاتلندی گفت: برای کاری که  انجام دادم چیزی نمی خوام و پیشنهادش رو رد کرد.

در همون لحظه، پسر کشاورز از در کلبه رعیتی بیرون اومد. نجیب زاده پرسید: این پسر شماست؟ کشاورز با غرور جواب داد بله.” من پیشنهادی دارم.اجازه بدین پسرتون رو با خودم ببرم و تحصیلات خوب یادش بدم.اگر پسربچه ،مثل پدرش باشه، درآینده مردی میشه که میتونین بهش افتخار کنین” و کشاورز قبول کرد.

بعدها، پسر فلمینگ کشاورز، از مدرسه پزشکی سنت ماری لندن فارغ التحصیل شد و در سراسر جهان به الکساندر فلمینگ کاشف پنی سیلین معروف شد.

سالها بعد ، پسر مرد نجیب زاده دچار بیماری ذات الریه شد. چه چیزی نجاتش داد؟ پنی سیلین.

اسم پسر نجیب زاده  چه بود؟ وینستون چرچیل

8 / 4 / 1391برچسب:,

 Writer DELBAR  |
 

خانم حمیدی برای دیدن پسرش مسعود ، به محل تحصیل او یعنی لندن آمده بود. او در آنجا متوجه شد که پسرش با یک هم اتاقی دختر بنام Vikki زندگی می کند. کاری از دست خانم حمیدی بر نمی آمد و از طرفی هم اتاقی مسعود هم خیلی خوشگل بود. او به رابطه میان آن دو ظنین شده بود و این موضوع باعث کنجکاوی بیشتر او می شد...
 مسعود که فکر مادرش را خوانده بود گفت : " من می دانم که شما چه فکری می کنید ، اما من به شما اطمینان می دهم که من و Vikki فقط هم اتاقی هستیم ! "


 

حدود یک هفته بعد ، Vikki پیش مسعود آمد و گفت : " از وقتی که مادرت از اینجا رفته ، قندان نقره ای من گم شده ، تو فکر نمی کنی که او قندان را برداشته باشد؟"
" خب، من شک دارم ، اما برای اطمینان به او ایمیل خواهم زد . "


او در ایمیل خود نوشت :
مادر عزیزم، من نمی گم که شما قندان را از خانه من برداشتید، و در ضمن نمی گم که شما آن را برنداشتید . اما در هر صورت واقعیت این است که قندان از وقتی که شما به تهران برگشتید گم شده . "
با عشق، مسعود



 روز بعد ، مسعود یک ایمیل به این مضمون از مادرش دریافت نمود : 
 پسر عزیزم، من نمی گم تو با Vikki رابطه داری ! ، و در ضـــمن نمی گم که تو باهاش رابطه نداری . اما در هر صورت واقعیت این است که اگر او در تختخواب خودش می خوابید ، حتما تا الان قندان را پیدا کرده بود.
با عشق ، مامان !!!

8 / 4 / 1391برچسب:,

 Writer DELBAR  |
 

شاید فردا دیر باشد!

روزی معلمی از دانش آموزانش خواست که اسامی همکلاسی هایشان را بر روی دو ورق کاغذ بنویسند و پس از نوشتن هر اسم یک خط فاصله قرار دهند .

سپس از آنها خواست که درباره قشنگترین چیزی که میتوانند در مورد هرکدام از همکلاسی هایشان بگویند ، فکر کنند و در آن خط های خالی بنویسند .

بقیه وقت کلاس با انجام این تکلیف درسی گذشت و هرکدام از دانش آموزان پس از اتمام ،برگه های خود را به معلم تحویل داده ، کلاس را ترک کردند .

روز شنبه ، معلم نام هر کدام از دانش آموزان را در برگه ای جداگانه نوشت ، وسپس تمام نظرات بچه های دیگر در مورد هر دانش آموز را در زیر اسم آنها نوشت .

روز دوشنبه ، معلم برگه مربوط به هر دانش آموز را تحویل داد .

شادی خاصی کلاس را فرا گرفت .

معلم این زمزمه ها را از کلاس شنید ” واقعا ؟ “

“من هرگز نمی دانستم که دیگران به وجود من اهمیت می دهند! “

“من نمی دانستم که دیگران اینقدر مرا دوست دارند . “

دیگر صحبتی ار آن برگه ها نشد .


ادامه مطلب

8 / 4 / 1391برچسب:,

 Writer DELBAR  |
 

درست یک سال پیش بود که با هم آشنا شدند فرزاد و فرانک ترم آخر دانشگاه بودند که فرزاد به فرانک پیشنهاد ازدواج داد فرانک با اینکه او را به خوبی میشناخت اما مثل همیشه در کارش تامل کرد و از فرزاد به مدت یک هفته فرصت خواست تا به او فکر کند فرزاد هم با علاقه ای که با او داشت این فرصت را به او داد اما خدا می داند که این یک.. هفته را چگونه سر کرد همه ی هم و غمش فرانک بود خلاصه یک هفته سپری شد اما هفته ی دوم وقتی فرزاد پا در دانشگاه گذاشت با همه ی. شور و شوقی که داشت با پدیده ی جالبی روبرو شد او فرانک را با یکی از هم دانشگاهیان دید که از دانشگاه بیرون رفتند فرزاد لحظه ای احساس تنهایی کرد و بعد از آن اشک ریخت در همین موقع سایر دانشجویان گرد او آمدند تا او را آرام کنند اما فرزاد به آنها مجال نداد و به دنبال فرانک رفت اما او نتوانسته بود آنها را گیر بیندازد و گمشان کرده بود فرزاد دیگر احساس می کرد که آنهمه احساس عشق از وجودش رخت بسته و دیگر هیچ علاقه ای به فرانک ندارد اما آیا می توانست او را فراموش کند ؟ هرگز نه فرزاد بعد آن ماجرا سخت بیمار شد او حتی چندین روز به دانشگاه نرفت تا اینکه خبر بدی شنید شخصی که فرزاد او را نمیشناخت ادعا کرد که فرانک با کس دیگری ازدواج کرده و از فرزاد خواسته او را فراموش کند اما این سخن. موجب شد تا فرزاد بخواهد که فرانک را فراموش کند درست شش ماه از آن ماجرا گذشته بود که فرانک به در منزل فرزاد آمد فرزاد وقتی در را باز کرد و او را دید در را به رویش بست و پشت در تا می توانست. اشک ریخت اما فرانک التماس کرد تا در را بگشاید. خلاصه فرزاد با آن همه احساس تنفر از فرانک در را باز کرد اما به او نگاهی نکرد فرانک به فرزاد گفت که برای تمامی کارهایش دلایلی دارد فرزاد فهمید که فرنک شش ماه تمام را درگیر بیماری سختی بوده و تمامی هر آنچه شنیده جز گزاف بیش نبوده فرانک به فرزاد گفت که نمی خواسته با گفتن حقیقت او را ناراحت کند و دیگر عمری برایش نمانده و باید برود و تنها دلیل آمدنش این بوده که عشق خود را ثابت کند بعد از آن سخنان دیگر گریه به فرزاد مجالی نداد او با اشکهایش فهماند که معنای واقعی عشق را دریافته و دیگر ناراحت نیست و نام فرانک تا ابد در قلبش می ماند. آری عشق این چنین فرصت را برای بودن در کنار هم می گیرد اما چه خوب است که این چنین معنای آن درک شود.

8 / 4 / 1391برچسب:,

 Writer DELBAR  |
 

یک داستان عاشقانه و غم انگیز زیبا از یک دختر

سر کلاس درس معلم پرسید:هی بچه ها چه کسی می دونه عشق چیه؟

هیچکس جوابی نداد همه ی کلاس یکباره ساکت شد همه به هم دیگه نگاه می کردند ناگهان لنا یکی از بچه های کلاس آروم سرشو انداخت پایین در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود. لنا 3 روز بود با کسی حرف نزده بود بغل دستیش نیوشا موضوع رو ازش پرسید .بغض لنا ترکید و شروع کرد به گریه کردن معلم اونو دید و

گفت:لنا جان تو جواب بده دخترم عشق چیه؟

لنا با چشمای قرمز پف کرده و با صدای گرفته گفت:عشق؟

دوباره یه نیشخند زدو گفت:عشق... ببینم خانوم معلم شما تابحال کسی رو

دیدی که بهت بگه عشق چیه؟

معلم مکث کردو جواب داد:خب نه ولی الان دارم از تو می پرسم

لنا گفت:بچه ها بذارید یه داستانی رو از عشق براتون تعریف کنم تا عشق رو درک کنید نه معنی شفاهیشو حفظ کنید

و ادامه داد:من شخصی رو دوست داشتم و دارم از وقتی که عاشقش شدم

با خودم عهد بستم که تا وقتی که نفهمیدم از من متنفره بجز اون شخص

دیگه ای رو توی دلم راه ندم برای یه دختر بچه خیلی سخته که به یه چنین

عهدی عمل کنه. گریه های شبانه و دور از چشم بقیه به طوریکه بالشم

خیس می شد اما دوسش داشتم بیشتر از هر چیز و هر کسی حاضر بودم هر کاری براش بکنم هر کاری...

من تا مدتی پیش نمی دونستم که اونم منو دوست داره ولی یه مدت پیش

فهمیدم اون حتی قبل ازینکه من عاشقش بشم عاشقم بوده چه روزای

عشنگی بود sms بازی های شبانه صحبت های یواشکی ما باهم خیلی خوب

بودیم عاشق هم دیگه بودیم از ته قلب همدیگرو دوست داشتیم و هر کاری

برای هم می کردیم من چند بار دستشو گرفتم یعنی اون دست منو گرفت

خیلی گرم بودن عشق یعنی توی سردترین هوا با گرمی وجود یکی گرم

بشی عشق یعنی حاضر باشی همه چیزتو بهخاطرش از دست بدی عشق

یعنی از هر چیزو هز کسی به خاطرش بگذری اون زمان خانواده های ما زیاد

باهم خوب نبودن اما عشق من بهم گفت که دیگه طاقت ندارم و به پدرم

موضوع رو گفت پدرم ازین موضوع خیلی ناراحت شد فکر نمی کرد توی این

مدت بین ما یه چنین احساسی پدید بیاد ولی اومده بود پدرم می خواست

عشق منو بزنه ولی من طاقت نداشتم نمی تونستم ببینم پدرم عشق منو

می زنه رفتم جلوی دست پدرم و گفتم پدر منو بزن اونو ول کن خواهش می

کنم بذار بره بعد بهش اشاره کردم که برو اون گفت لنا نه من نمی تونم بذارم

که بجای من تورو بزنه من با یه لگد اونو به اونطرف تر پرتاب کردم و گفتم

بخاطر من برو ... و اون رفت و پدرم منرو به رگبار کتک بست عشق یعنی

حاضر باشی هر سختی رو بخاطر راححتیش تحمل کنی.بعد از این موضوع

غشق من رفت ما بهم قول داده بودیم که کسی رو توی زندگیمون راه ندیم

اون رفت و ازون به بعد هیچکس ازش خبری نداشت اون فقط یه نامه برام

فرستاد که توش نوشته شده بود: لنای عزیز همیشه دوست داشتم و دارم

من تا آخرین ثانیه ی عمر به عهدم وفا می کنم منتظرت می مونم شاید ما

توی این دنیا بهم نرسیم ولی بدون عاشقا تو اون دنیا بهم می رسن پس من

زودتر می رمو اونجا منتظرت می مونم خدا نگهدار گلکم مواظب خودت باش

دوستدار تو (ب.ش)

لنا که صورتش از اشک خیس بود نگاهی به معلم کردو گفت: خب خانم معلم

گمان می کنم جوابم واضح بود

معلم هم که به شدت گریه می کرد گفت:آره دخترم می تونی بشینی

لنا به بچه ها نگاه کرد همه داشتن گریه می کردن ناگهان در باز شد و ناظم

مدرسه داخل شدو گفت: پدرو مادر لنا اومدن دنبال لنا برای مراسم ختم یکی

از بستگان

لنا بلند شد و گفت: چه کسی ؟

ناظم جواب داد: نمی دونم یه پسر جوان

دستهای لنا شروع کرد به لرزیدن پاهاش دیگه توان ایستادن نداشت ناگهان روی زمین افتادو دیگه هم بلند نشد

آره لنای قصه ی ما رفته بود رفته بود پیش عشقش ومن مطمئنم اون دوتا توی اون دنیا بهم رسیدن...

لنا همیشه این شعرو تکرار می کرد

خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟ خواهان کسی باش که خواهان تو باشد

خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟ آغاز کسی باش که پایان تو باشد

8 / 4 / 1391برچسب:,

 Writer DELBAR  |
 

مدلهای جالب و دیدنی طراحی روی ناخن

مدلهای جالب و دیدنی طراحی روی ناخن

مدلهای جالب و دیدنی طراحی روی ناخن

مدلهای جالب و دیدنی طراحی روی ناخن

مدلهای جالب و دیدنی طراحی روی ناخن

مدلهای جالب و دیدنی طراحی روی ناخن

مدلهای جالب و دیدنی طراحی روی ناخن

مدلهای جالب و دیدنی طراحی روی ناخن

مدلهای جالب و دیدنی طراحی روی ناخن

مدلهای جالب و دیدنی طراحی روی ناخن

مدلهای جالب و دیدنی طراحی روی ناخن

 

8 / 4 / 1391برچسب:,

 Writer DELBAR  |
 

هنرنمایی خلاقانه و بسیار زیبا با مواد غذایی

برترین ها کارل وارنر(Carl Warner)هنرمند عکاس متولد 1963 لیورپول انگلستان است که تصاویر جالبی را با مواد غذایی خلق کرده و سپس از آنها عکس گرفته است. کارل وارنر می گوید در پرورش فکر پشت این مجموعه و اجرای این "مناظر غذایی"، از اقدامات کسانی الهام گرفته است که مردم را ترغیب به سالم خوری می کنند. با این حال او اعتراف می کند که این تصاویر نتوانسته شوق خوردن سبزیجات و میوه لازم روزانه را در فرزندان خود او ایجاد کند.

هنرنمایی خلاقانه و بسیار زیبا با مواد غذایی

باورنکردنی است که هرچه در این تصاویر می بینید را می توان در هر آشپزخانه ای پیدا کرد. کارل وارنر، عکاس، با زحمت فراوان در یک مجموعه عکس، چیدمان همه جور میوه و سبزیجات را به تصویر کشیده است و گفتنی است گرفتن هر تصویر دو تا سه روز طول می کشیده تا تصاویر مونتاژ و در کنار هم قرار داده شوند.


ادامه مطلب

8 / 4 / 1391برچسب:,

 Writer DELBAR  |
 

درمانگر مشکلات جنسی کیست ؟

 

رییس انجمن علمی  سلامت خانواده ایران تاکید کرد:«درمان مشکلات و اختلالات جنسی کار یک نفر نیست بلکه کار تیمی است که این تیم را روانپزشک، روانشناس، متخصص اورولورژی، متخصص زنان، ماما و پرستارهایی که در این زمینه آموزش دیده اند تشکیل می دهند و در غالب کلینیک های درمان مشکلات جنسی فعالیت می کنند.»

دکتر محمدرضا صفری نژاد گفت:«درمان مشکلات و اختلالات جنسی کار یک نفر نیست بلکه کار تیمی است که این تیم را روانپزشک، روانشناس، متخصص اورولورژی، متخصص زنان، ماما و پرستارهایی که در این زمینه آموزش دیده اند تشکیل می دهند و در غالب کلینیک های درمان مشکلات جنسی فعالیت می کنند یعنی در حقیقت درمان مشکلات جنسی کار یک متخصص به تنهایی نیست.

از طرفی برای درمان مشکلات و اختلالات جنسی نیاز به وجود تجهیزاتی است که بتوان بوسیله آن بیماری و مشکلات جنسی را تشخیص داد.»

کمبود مراکز منسجم برای درمان مشکلات جنسی

رییس انجمن علمی سلامت خانواده ایران تاکید کرد:«تشخیص مشکلات جنسی از اهمیت بسیاری برخوردار است به دلیل اینکه زمانی می توانیم درمان موثری را برای بیمار داشته باشیم که تشخیص درستی بدهیم.

در حال حاضر صدها بیمار با پاکت ها دارو به پزشکان بسیاری مراجعه می کنند و نتیجه ای برای درمان خود نمی گیرند و اکثر این افراد ابتدا برای درمان مشکلات جنسی خود به تبلیغات ماهواره ای و اینترنتی روی آورده اند که دلیل آن عدم وجود مراکزی منسجم در این زمینه است.در حالی که اگر چنین مراکزی وجود داشته باشند مردم می دانند که بایستی برای درمان مشکلات جنسی خود به این مراکز مراجعه کنند در نتیجه تشخیص مشکلات جنسی آنها قطعا درست بوده و به دنبال تشخیص می توان بیماری را درمان کرد.»

تنها 30 درصد از بیماران مبتلا به مشکلات جنسی برای درمان اقدام می کنند

این متخصص اورولوژی ادامه داد:«متاسفانه بسیاری از افرادی که دچار مشکلات جنسی شده اند برای درمان خود اقدامی نمی کنند به این دلیل که مشکلات جنسی تابو است و این مسئله ای است که در تمامی کشورها وجود دارد و طی بررسی صورت گرفته مشخص شده تنها حدود 30 تا 40 درصد از افرادی که دچار مشکلات جنسی هستند برای درمان مراجعه می کنند که به دلیل شرایط خاص این بیماران و شرم و خجالت از بیان مشکلاتشان است.»

وی تاکید کرد:«بیماران به هیچ وجه نبایستی از مراجعه برای درمان مشکلات جنسی خود شرم و هراس داشته باشند و باید بدانند در مراکزی که به درمان این بیماران می پردازند پرسشنامه هایی موجود است که بیمار در شرایط خصوصی این سوالات را خوانده و پاسخ می دهد بدون اینکه با درمانگر در ابتدا صحبت کند و به راحتی می تواند به صورت واضح مشکل خود را در پرسشنامه بنویسید، سپس درمانگر بعد از مطالعه مشکلات بیمار، آن را بررسی می کند و با اصطلاحات و کلماتی مناسب می توانیم حداکثر اطلاعات را از بیمار بگیریم بدون اینکه دچار خجالت و شرمندگی شود بنابراین بیمار نباید از این نظر احساس کند با مراجعه به پزشک دچار شرمندگی می شود.»

پرونده بیماران مبتلا کاملا محرمانه است

رییس انجمن علمی  سلامت خانواده ایران افزود:«متاسفانه برخی از بیماران مبتلا به مشکلات جنسی گمان می کنند با مراجعه به پزشک مشکلات آنها فاش می شود و اطرافیان وی از آن اطلاع پیدا می کنند در صورتی که باید بدانند پرونده های بیماران کاملا محرمانه است و تنها خود بیمار و پزشک به اطلاعات وی دسترسی دارند و پزشک اطلاعات وی را در اختیار شخص دیگری نمی گذارد و کاملا محرمانه است و نباید فکر کنند ممکن است همه از مشکل وی اطلاع پیدا کنند.»

 

منبع : سيمرغ

 

8 / 4 / 1391برچسب:,

 Writer DELBAR  |
 

شکار لحظه ها

 

 


8 / 4 / 1391برچسب:,

 Writer DELBAR  |
 

ســحـر قــریـشــی

سحرقریشی در سال ۱۳۶۶ به دنیا آمد . سحر قریشی متاهل است و نام همسر وی مهران اخوان ذاکری است. سحر قریشی اولین کار بازیگریش فیلم سینمایی ” لج و لجبازی ” بود.
سحر قریشی توسط سیاوش خیرابی برای بازی در فیلم تلویزیونی دلنوازان به آقای سهیلی‌زاده معرفی شد و پس از قبولی در تست آقای سهیلی ، به عنوان بازیگر نقش یلدا در فیلم دلنوازان ایفای نقش کرد. سحر قریشی تنها یک برادر دارد و رنگ های مورد علاقه اش مشکی ، آبی و قرمز است . سحر قریشی دوست دارد هر چه زود تر به اوج برسد و این آینده را برای خود پیش بینی میکند . برای قریشی نوع پوشش و لباس خیلی اهمیت دارد.
 
فیلم های سینمایی سحر قریشی :
سال نام فیلم نوع فیلم سمت کارگردان تهیه کننده اکران
۱۳۹۰ ساعت شلوغی سینمایی بازیگر آرش معیریان سیدمحسن وزیری -
۱۳۹۰ نار سینمایی بازیگر بهار رضایی سعید شرفی کیا -
۱۳۸۹ همه چی آرومه سینمایی بازیگر مصطفی منصوریار امیر سماواتی -
۱۳۸۹ سیسیلی ها ویدیویی بازیگر روح‌الله حسینی موسسه فرهنگی هنری سینما ۲۴ -
۱۳۸۹ دردسر بزرگ سینمایی بازیگر مهدی گلستانه عبدالله علیخانی و حسین فرح بخش -
۱۳۸۸ لج و لج‌بازی سینمایی بازیگر سید مهدی برقعی منوچهر زبردست -
 
 
سریال های تلویزیونی سحر قریشی :
سال نام سریال سمت کارگردان
۱۳۹۰ شاید برای شما هم اتفاق بیافتد (اپیزود اتفاق خودش می افتد) بازیگر احمد معظمی
۱۳۸۹ شاید برای شما هم اتفاق بیافتد (اپیزود شاهد) بازیگر محمود معظمی
۱۳۸۸ دلنوازان بازیگر حسین سهیلی زاده


ادامه مطلب

25 / 3 / 1391برچسب:,

 Writer DELBAR  |
 

بهاره رهنما

 
بهاره رهنما (زاده ۱۳۵۲ در اراک) بازیگر زن ایرانی است. او لیسانس حقوق قضایی را از دانشگاه آزاد گرفته‌است. همسر او پیمان قاسم خانی نویسنده سینما است. این زوج دختری به نام پریا قاسم خانی دارند که تجربه حضور در تئاتر «پنجره‌ها» و فیلم سینمایی بانو را دارد.
وی در در وبنوشت شخصی خود و مدتی در نشریهٔ چلچراغ می‌نوشت.
 
فیلمهای سینمایی
  • افعی
  • عاشقانه
  • غزال
  • بادام‌های تلخ
  • بچه‌های بد
  • نان، عشق و موتور هزار
  • گاوخونی
  • توفیق اجباری
  • ده رقمی
  • دایره زنگی
  • شبانه
  • چارچنگولی
  • ماجراهای اینترنتی
  • پوپک و مش ماشاالله
  • ما سه نفر
  • سن پطرزبورگ
  • ورود آقایان ممنوع
  • بعد از ظهر سگی
تئاتر
  • ۱۳۷۵ – تله تئاتر «ای نسیم باران»
  • ۱۳۷۹ – تله تئاتر پیش از آشنایی
  • ۱۳۸۴ – تئاتر پنجره‌ها – کارگردان: فرهاد آییش
  • ۱۳۸۷ – خدای کشتار – کارگردان:علیرضا کوشک جلالی
  • ۱۳۸۸ – هاملت با سالاد فصل – کارگردان:هادی مرزبان
  • ۱۳۹۰ – می خواهم با میوسوو ملاقات کنم – کارگردان:محمود عزیزی
  • ۱۳۹۰ – فیل – کارگردان:بهناز نازی
  • ۱۳۹۰ – تراس – کارگردان:محمدرضا خاکی
سریالهای تلویزیونی
  • بازگشت به خانه (۱۳۷۵)
  • داستان یک شهر۲ (۱۳۷۹)
  • ملاصدرا(مجموعه تلویزیونی با نام روشنتر از خاموشی) (۱۳۷۹)
  • من یک مستأجرم (۱۳۸۲)
  • زیر زمین (۱۳۸۵)
  • کتاب فروشی هدهد (۱۳۸۵)
  • مرد هزار چهره (۱۳۸۷)
  • مامور بدرقه (۱۳۸۷)
  • گاوصندوق (۱۳۸۸)


ادامه مطلب

25 / 3 / 1391برچسب:,

 Writer DELBAR  |
 

 



لحظه قشنگیه وقتی اونی که عاشقشی از پشت بغلت میکنه… دستاشو حلقه میکنه دورتو.. نفسای گرمش میخوره به گردنت و آروم زیره گوشت زمزمه می کنه : ” دوستت دارم”
delbar.mehrabon@yahoo.com


 

مد
داستان

 

 راز دوستی
 دکوراسیون تابستانی به رنگ زرد
 جمله جادویی!
 کمی دیرتر
 پسرها فرشته اند
 همسران خوشبخت چگونه اند؟
 داستان جدید کلاغ و روباه
 ” حکمت روزگار ”
 شاید فردا دیر باشد!
 یک داستان عاشقانه و غم انگیز زیبا از یک دختر
 مدلهای جالب و دیدنی طراحی روی ناخن
 هنرنمایی خلاقانه و بسیار زیبا با مواد غذایی
 درمانگر مشکلات جنسی کیست ؟
 شکار لحظه ها
 ســحـر قــریـشــی
 بهاره رهنما
 هتلی جدید در دبی با ۲۱ طبقه زیر آب!
 دلم گرفته
 یخچال فریزرهای متنوع
 با ۹ روش ساده زندگی تان را تغییر دهید!!!!
 مزایای شگفت انگیز لبخند زدن!
 زیبایی های جهان
 21 عکس دو نفره
 قطب جنوب
 نام واقعی بازیگران بالیوود
 نواب اربعه صاحب الزمان
 حضرت فاطمه
 فرعون
 گل آفتابگردون
 رسول خدا
 قدرت بخشش
 اعتماد
 بغلم کن
 عاشقانه
 چرا ؟
 عشق زندگی من
 غمگین
 عاشقانه
 تقدیم به بهترینم
 رنگ سال 91
 شعر طنز
 بنده خدا
 مرد کور
 رفته

 

تير 1391
خرداد 1391
ارديبهشت 1391
فروردين 1391
اسفند 1390
بهمن 1390

 

DELBAR

 


رنگارنگ
انجمن
محبت هم قدیمی شد
ردیاب خودرو

 

حرفهای قشنگ
حمل ماینر از چین به ایران
حمل از چین
پاسور طلا
الوقلیون

 

RSS 2.0

Alternative content